عاشقانه -عارفانه

ای خدا چقدر ازت دور شدم ای خدا اشکامو می بینی من همان درمانده هستم توبه ام را پذیرا باش کمکم کن محتاجم دردها مرا از پا در آورده اند . می خوام پیش تو باشم          می خوام این غربت غریب رو تو بشکنی خداوندا من از تو نگذشتم اما چرا با من شدی غریبه احساس می کنم دیگر گرمی وجودت را حس نمی کنم در دوراهی مانده ام کمکم کن دلم پر غصه است دوست دارم بمیرم و این روزا رو نبینم آه که چقدر آشفته ام در فراسوی زمان توی نبض خاطرات تو باورم داشته باش ای قشنگترین و زیباترین فاصله های نزدیک

دلشوره ای عجیب دارم دوست نازنینم توی کربلا است باید هفته ی قبل  برمی گشت اما چرا هنوز نیومده نگرانم واسش تورو خدا دعا کنید سالم و سلامت برگرده اینجا خیلی ها چشم به راهشن خیلی ها دوستش دارن و منتظر خنده های جذاب او هستند دعا کنید ....

000000000000000000000000000000000000000000000000000000 آخر می دونم این بیماری کوفتی منو از پا در می یاره میدونم باید تمام آرزوها و خاطراتمو واسه بقیه جا بذارم و برم مهم نیست مرگ هر موقع سراغت بیاد فرقی نمی کنه اما من با این دل پرکینه چه جوری از این دنیا دست بکشم .خیلی وقته نمی خواستم در این مورد با کسی حرفی بزنم ولی باید از اول همه چی رو بدونید شاید یه روزی دیگه وبلاگم دست نخورده موند ............ حالم هیچ خوب نیست مث همیشه .............. فعلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دوباره سلام بهترینا ترنم بی کس هم می ره ولش کن هرچه بیشتر فکر بهش کنم      دیوونه تر می شم  آخه یکی بگه الان با این حال بدت مجبوری بشینی اینجا واقعا عذر       می خوام با این حرفا سرتون رو به درد آورم .......................................... حدودا ده یا یازده ماهی می شه که نگرانم نگرانه اینکه می رم اما به اون چه می خوام نرسیدم و همیشه  تنها بودم